سروش نازنین سروش نازنین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

♕ سروش شازده کوچولوی من! ♕

آخر هفته خوب!!

یه روز معمولی از خواب پا میشی و یه سری کارای معمولی انجام میدی و در تدارک یه نهار معمولی برای خودت و پسملی میشی که... یهو تلفن زنگ میزنه و مامانت میگه ما امشب دارم راه میافتیم بیایم پیش پسر!! یهو دنیا رنگی رنگی میشه یهو آسمون یه کم آبی تر!خورشید مهربونتر و من زنده تر!!! و صبح روز بعد ساعت5 صبح میرسن از سفر!!!!!! و یه آخر هفته خوب برای من و پسر(آقای همسر سرکار بودن!) یه آخر هفته پر از پارک!! خرید!!! غذای بیرون!!! و اندکی برف بازی!!!!!!!!!! یه آخر هفته پر از مامان و بابا!! !! (انگاری قرار نیست من بزرگ شم ) امروز صبح سحر مهمونامون برگشتن،سروش که از خواب پاشد بدو بدو رفت تو اطاق خواب،یه خ...
14 دی 1392

500امین روز...

روز ها اونقدر پر شتاب میان و میرن که گاهی حساب و کتابش از دستم در میره،امروز خاله شهرزاد یادم انداخت که شازده پسرم 500 روزه شده! الهی قربون اون صورت ماهت ماه من!! دنیای این روزای اما پر شده از خرابکاریها و شیطونیای پسر و صبوریهای من اصولا این صندلی به این دلیل اینجاست که شما نری پشت میز و پریز و نکشی!آخه کجا میری؟ اونجا جای نشستنه آخه به به بفرما بستنی شیطون بلا اونقد بزرگ شده که شدیدا به خودش حق انتخاب میده!چندروز پیش رفته بودیم بیرون یه ماشین خوشگل دیدیم،من و آقای پدر رنگ مشکیشو پسندیدیم ولی شازده پسر قرمزه رو برداشت و به التماسای ما وقعی ننهادو مارو گذاشت تو خماری! سروش و عرو...
4 دی 1392

یلدات مبارک ماه من!

  وقتی که قراره تو توی آسمون زندگیمون بتابی پس بذار شب هرچقدر که میتونه سیاه و طولانی باشه ماه من!     وقتی عکسای یلدای پارسال و نگاه میکنم از ذوق بزرگ شدنت قند تو دلم آب میشه!   امسال من و عمه زهرا کمر همت بستیم به تزیین هندونه عزیز (که آبروداری کرد و تو سرخ از آب دراومد ) و با چاقو و قالب شیرینی و قاشق اسکوپ و خلاصه هرچی دم دستمون بود!افتادیم به جون زبون بسته و مثلا از خودمون هنر در کردیم شمام که عاشق و شیفته هندونه و چند ماهم که از دیدن روی همچون ماهش محروم!تا تونستی تقاضای هندونه کردی و ما هم واسه اینکه اجازه هنر نمایی بهمون بدی و با سر نری تو دهن کوسه!!! تند تند هندونه گذاشتیم تو دهنت!! ...
3 دی 1392
1